طبل زن كوچولوي ما
محرم هم اومد، مامان و بابا خيلي از اينكه بريم تو خيابون و دسته هاي سينه زني ببينيم خوششون نمياد براي اينكه يه سري از آدم ها اين دسته هاي سينه زني و ديدنشون براشون حكم سرگرمي داره و اصلا آداب عزاداري رو رعايت نميكنن ولي خوب تو مهدكودك براي شما داستان ده روز اول محرم رو تعريف كرده بودن و اتفاق هاي هر روزش رو هم با نقاشي به تصوير كشيده بودن تو همين تعريف ها دسته سينه زني و طبل زدن و زنجير زدن رو هم بود خلاصه از مامان خواستي تا طبل و زنجير برات بخرم و مامانم كه گوش به فرمان اماور شماس با هم رفتيم خيابون بهارستان و طبل و زنجير خريديم اول طبل خيلي بزرگ ميخواستي و آقاي فروشنده كه يه پسر جوان و مؤدب بود خيلي ماهرانه شما رو از خريد طبل بزرگ ...