بازم واکسن
امروز واکسن آنفولانزای پسرم رو زدیم که طبق معمول کلی گریه کرد و هرچی بزرگتر هم میشه نگهداشتنش برای تزریق سخت تر میشه .خلاصه بابا محمد و خانم قنبری با تمام نیرو دست پسرم رو نگه داشتن تا آقای دکتر واکسن رو تزریق کردند . امیدوارم پسرم همیشه سالم و سلامت باشی و واکسن هم برای پیشگیری از بعضی بیماریهاست .امروز قرار بود مامان مونا و بابا محمد هم واکسن بزنن که بابا محمد بدلیل شلوغی مطب و بی قراری پسرمون منصرف شد مامان مونا هم به دلیل ........................................... دلیلشو وقتی خیلی خیلی بزرگ شدی بهت میگم حالا ندونی بهتره .