دفتر خاطرات
چهارشنبه صبح دفتر و جعبه خوشگلي كه برات سفارش داده بودم به دستم رسيد و بعدازظهرم بعد از كلاسات سه نفري رفتيم كيلان، ديگه مامان چون اينهفته مهمان نداشتيم از چهارشنبه شب تا جمعه شب كه ويلا بوديم سر فرصت نشست و تمام خاطرات وبلاگت رو با عكسات منتقل كرد به دفتر خاطراتت، اين وبلاگم برات يادگاري بمونه كه وقتي خودت باسواد و بزرگ شدي اگر دلت خواست خاطراتت رو تو وبلاگت ثبت كني. ...