حمام رنگی
من و پسرم امروز یه حمام مفرح و دلچسب رفتیم . پسرم امروز تو حمام با رنگ انگشتی که عمومسعود وزن عمو ساناز براش خریده بودن خودشو مامانشو و کاشیهای حمام رو رنگ کرد و تقریبا یک ساعت با رنگها بازی کردیم و کلی هم با هم خندیدیم بعدم مامان مونا انار دون کرده بود با پسرم خوردیم و بعد هم با کمک همدیگه حمام رو شستیم خیلیییییییییییییییی خوش گذشت . برای نهار هم لوبیا پلو غذای مورد علاقه امیرعلی رو داشتیم بعد از خوردن غذا پسرم از خستگی سه ساعت خوابید و بیچاره مامان مونا چون آقا پسرش تا 2 بامداد بیدار بود و آخرم با کلی کلنجار رفتن و قصه خوندن و کتاب خوندن پسرگلم خوابید.
امیرعلی تو نفسی عشقی همه دلخوشی من تو زندگیمی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی