رستوران کیدز لند
امروز قرار بود با خاله سارا و آدرین برای نهار و بازی بریم رستوران. ساعت 11 بابامحمد اومد دنبالمون که تا ساعت 11:30 قرار داشتیم ما رو تا رستوران ببره میدون صنعت که رسیدیم خاله سارا زنگ زد و گفت آدرین تو ماشین حالش بد شده نمیتونن ببیاین ما که تقریبا نزدیکای رستوران بودیم تصمیم گرفتیم سه نفری با هم بریم . رستوران کیدزلند یه فضای بزرگی بود با دیوارها و میز و صندلیهای رنگ و واررنگ و یه عالمه اسباب بازیهای خوشگل و استخر توپ و تاپ و سرسره و ماشین و......پسرگلم دو ساعت اونجا با مامان و باباش بازی کرد و بعد از خوردن نهار برگشتیم خونه روز خوبی بود و خوش گذشت . باز جای شکرش باقیه که با وجود هوای بد تهران که اکثر روزای سال آلودس مخصوصا تو فصل پاییز و زمستون و نا امنی خیابونها و پارکها یه جاهایی برای بچه ها درست کردن که مامانو باباها بتونن چند ساعتی با خیال آسوده برای کوچولوهاشون وقت بزارن .