اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

نبض زندگي

خوشحالم كه با تو مادر شدم .........

1394/1/21 23:59
نویسنده : ماماني
17,402 بازدید
اشتراک گذاری

عزیزترینم,فرزندم
من مادرت هستم...

من با عشق, با اختیار, با اگاهی تمام پذیرفته ام که مادرت باشم

تا بدانم خالقم چگونه مخلوقش را دوست میدارد هدایت میکند و در برابر خواسته های تمام نشدنی اش لبخند میزند و در اغوشش میگیرد,

من یک مادرم هیچ کس مرا مجبور به مادری نکرد...

من به اختیار مادر شدم تا بدانم معنی بی خوابی های شبانه را تا بیاموزم پنهان کردن درد را پشت همه حجم سکوتی,که گاه از خودگذشتگی نامیده میشود...

تا بدانم حجم یک لبخند کودکانه ات می تواند معجزه زندگی دوباره ام باشد...

من نه بهشت می خواهم نه اسمان و نه زمین ...

بهشت من زمین من و زندگیم نفس های ارام کودکی توست که در اغوشم رویای پروانه ارزوهایت را میبینی...

من مادرم ,همانی که خالقم ذره ای از عظمتش را به من بخشید تا تجربه کنم حس بزرگی و لامتناهی شدنش را.

من هیچ نمی خواهم هیچ ... هیچ روزی به من تعلق ندارد, همه روزها ساعت ها و ثانیه های من تویی ومن دست کودکیت را میگیرم تا به فردای انسانیت برسانم که این رسالت من است بر تو وهیچ منتی از من بر تو وارد نیست که من
با اختیار به عشق
تو را به این دنیای پر اشوب
خوانده ام... (متن از مجله ني ني به مناسبت روز مادر)

امروز روز مامان مونا بود و بابا محمد سنگ تموم گذاشت .صبح زودرفته بود اول صبحانه مورد علاقه مامان مونا كله پاچه خريده بود البته مامان شما با وجود اضافه وزن نبايد همچين صبحانه اي رو بخوره ولي خوب چه ميشه كرد مامانت شكموس.بعد رفته بود از گل فروشيه مورد علاقه مامان يه دسته گل بزرگ گل رز خريد بود.ساعت٩صبح مامان كه از خواب بيدار شد واقعا از اين كار بابا محمد خيلي خيلي خوشش اومد وقتي بزرگ شدي و اينا رو خوندي از پدرت همسر خوب بودن رو ياد ميگيري .بابامحمد عزيز دستت درد نكنه تو بهترين همسر و باباي دنيايي.محبت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد