خونه عمه مریم گل
به خاطر شکستن دست مامان مونا عمه مریم زنگ زد برای اینکه حال و هوامون عوض بشه بریم خونشون تا پسرم هم با بچه ها بازی کنه . چهارشنبه بابا محمد از سرکار زود اومد خونه و بعد از خوردن نهار رفتیم سمت خونه عمه مریم خوشبختانه اصلا ترافیک نبود و راحت رسیدیم .به محض ورود آتیش سوزوندن سه تا پسرای شیطون امیرعلی و آرمان و آرمین شروع شد. پنج شنبه بعدازظهرم همه با هم رفتیم جاده چالوس و شام خوردیم و برگشتیم تهران . عمه مریم گل و عمو امیر مهربون دستتون درد نکنه واقعا تو این دو روز زحمت کشیدید.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی