خسارت به لوازم خونه
چند روز پیش شما گل پسر زدی یکی از باندهای سینما خانواده رو شکوندی همون موقع هم مامان فرخ زنگ زد تا من اومدم بهش بگم چه دست گلی به آب دادی اومدی جلوی دهن منو گرفتی اول فکر کردم همین جوری این کارو کردی دوباره 2 ساعت بعد زنگ زدم به مامان فرخ برای اینکه تورو امتحان کنم تا شروع کردم براش تعریف کردن با اینکه رو موتورت سوار بودی و سرت گرم بود زود اومدی پایین باز دستتو گذاشتی رو دهن من که نگم کلی خوشم اومد نه از اینکه باند رو شکوندی از اینکه داری کم کم بزرگ میشی و روز به روز شیرین تر.
بعد از ظهر که بابا محمد اومد خونه چندبار ازت پرسید کی این باند رو شکونده تو هم خیلی خوشگل خودتو زدی به اون راه که اصلا نمیشنوی بابایی هم که جزو دسته باباهای مهربون فقط گفت عیب نداره بابایی اون3 تای دیگشو نشکون.
امروزم که پنکه رو هل دادی انداختی زمین یکی از پره هاش شکست تا من بلند داد زدم امیرعلی زود رفتی تو اطاق درم پشتت بستی.