اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

نبض زندگي

تولد مامان مونا

1399/3/21 8:14
نویسنده : ماماني
78 بازدید
اشتراک گذاری

امروز تولد مامان بود، از صبح مدام تلفن يا موبايل مامان براي تبريك گفتن بهش زنگ ميخورد. ديگه حسابي شاكي شدي و گفتي چرا انقدر امروز با تلفن حرف ميزني ؟بيا با هم بازي كنيم. منم گفتم خوب چون تولد مامانه و همه لطف ميكنن زنگ ميزنن تبريك ميگن. داشتم ميرفتم تو آشپزخونه متوجه شدم داري يواشكي گوشي تلفن رو زير لباست قايم ميكني كنجكاو شدم و به روي خودم نياوردم زير چشمي نگات كردم تا ببينم چي كار ميخواي بكني؟ كه شما هم فكر كردي من حواسم نيست سريع با گوشي رفتي تو اطاقت و درم بستي. آخه فندق من چه قدر تو خوردني شدي فهميدم به بابا زنگ زدي و با صداي مثلا آروم گفتي بابا امروز تولد مامانه بيا منو ببر كيك و گل و كادو بخريم  

بابا هم ساعت ٣ زنگ زد خونه فكر كرده بود من متوجه تماس شما باهاش نشدم بهم گفت اميرعلي رو حاضر كن بيام دنبالش با هم بريم بني هاشم آيينه دستشويي هاي ويلا رو بخريم، خلاصه با بابا رفتي و بعد از دوساعت با گل و كيك و كادو اومدي خونه و مامان رو بوس كردي و گفتي تبريك ميگم خدمتتون،

دورت بگردم داري بزرگ ميشي عشق مامان 

خنده دارش اين بود مامان از طرف شما و بابا نفري دو تا كادو گرفت ، بابا بهم گفت بهمن  كادوي خودش و اميرعلي رو گفته بوده آقاي ايرانمنش از دبي بياره و تو شركت گذاشته بوده.        

امروزم كه اميرعلي زنگ زد و گفت بريم كادو بخريم . چون ذوق خريد كادو داشت باهاش رفتم. تو مغازه هم اصرار كرده بودي بايد دو تا كادو بخريم كه بابا هم خريده بود،

 مهمان امشب ما هم مامان فرخ و بابا عباس و خاله و دايي بودن  

خانوادگي اين شب رو جشن گرفتيم و مامان شمع ٣٧ سالگي رو فوت كرد و با كلي آرزوهاي خوب براي خودش و عزيزانش كيك رو بريد،

الهي براي همه خير و خوشي و سلامتي باشه، با تماس هايي كه امروز بهم شد خدا رو شكر كردم علي رغم تمام مشكلات و مشغله هايي كه اينروزا همه دارن باز ياد مامان بودن و تبريك گفتن. از تمام تماس ها لذت بردم و خوشحال شدم جز تماس خاله سوري كه بغض سنگيني تو گلوم نشست به خاطر بيماري كه داره اصلا نميتونه درست حرف بزنه مامان يه كلمه از حرفاش رو نفهميد ولي ميدونستم براي تبريك زنگ زده فقط ازش تشكر كردم اونم فهميد من متوجه نميشم گوشي رو داد به عمو پرويز و عمو بهم گفت كه خاله بهم چي ميگفته،

الهي تمام بيمارها شفا بگيرن و هيچكس اسير بيماري نشه، الهي خدا هميشه براي همه خير بخواد  

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد