اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

نبض زندگي

آرایشگاه

شما پسر گل رو همیشه بابا محمد میبرد آرایشگاه پیش آقا رضا . آقا رضا هم چون بابا محمد مشتری قدیمیش بود کلی برای کوتاه کردن موهات وقت میذاشت و باهات بازی میکرد و تو هم اصلا گریه نمیکردی و من وبابا محمدم خوشحال از اینکه تو آرایشگاه باهات مشکل نداریم و همیشه پزت روبه چند تا از مامانای فامیل که آرایشگاه بردن بچه هاشون براشون دردسر بود میدادیم خلاصه متآسفانه آقا رضا مریض شده و دیگه سرکار نمیره . تصمیم گرفتیم ببریمت آرایشگاه مخصوص کودکان که اونجا هم مثل آقا رضا باهات بازی کنن تا هم موهات مرتب بشه هم بهت خوش بگذره .بابا محمد به خاطر مشغله کاری برای اولین بار منو تو کارایی که همیشه دو نفری انجام میدیم تنها گداشت .اول که وارد محیط آرایشکاه شدیم من ک...
18 بهمن 1393

محله جديد

 امروز با همديگه پسر قشنگم رفتيم تو محل جديد دوري زديم و با مغازه ها آشنا شديم و يه ميوه فروشي و سوپرماركت و نانوايي تافتون خوب هم با فروشنده هاي خوب و مؤدب تو محل جديدمون پيدا كرديم و خريد كرديم و اومديم خونه.تو راه برگشت تو حياط يه خونه یه سگ خيلي بزرگ و سياه به اسم ركس بود و وقتي ديدی زبون سگ بيرون هست به سگه زبون درازي ميكردی.بعدم كه اومديم تو كوچه يه خانوم مهربون تا تو کالسکه دیدت كلي بوست كرد و قربون صدقت رفت .عاشق آدماي انقدر با ذوق و احساس هستم.خلاصه بعد از گشت و گذار با هم برگشتیم خونه . ...
24 دی 1393

خرید کفش

امروز با بابامحمد جون رفتیم برات کفش خریدیم کلی هم من و بابایی رو خوشحال کردی چون تا کفشها روپات کردم که ببینم اندازت هست یا نه سریع شروع کردی قدمهای بلند برداشتی و سرتم انداختی پایین و از مغازه رفتی بیرون و ذوق میکردی .خوش به حالت پسرم تو الان بهترین لحظه های زندگیت رو داری کوچکترین چیزی خوشحالت میکنه .فرشته معصومم من و بابا محمد گلت همه سعي و تلاشمونو میکنیم تابتونی دوران کودکیت رو به خوبی بگذرونی و لذتش رو ببری چون این روزهای خوب بره دیگه برنمیگرده .امیدوارم روزهای خوبی داشته باشی.😘
11 دی 1393

روزاسباب کشی

امروز روز اسباب کشی بود هم روز خوبی بود و هم روز بد . روز خوبی بود برای اینکه داشتیم میرفتیم منزل نو با کلی لوازم نو . روز بدی هم بود چون داشتیم با خونه ای که من وبابامحمد شش سال توش خاطره های قشنگ داشتیم خداحافظی میکردیم.خاطره های خوب مثل عروسی عمو مسعود روزی که لباس دامادی تن کرد و از پله ها اومد پایین یکی از قشنگترین لحظه های زندگی من بود . به دنیا اومدن تو گل پسر که خوشبختی من و بابامحمد با وجود تو صد برابر شده الهی قربونت برم ویه عالمه خاطره های خوب دیگه . با کمک باباعباس و مامان فرخ و دایی محمد امین و خاله شیمامنزل جدیدمون جمع و جور شد و خوشگل . به امید اینکه تو این خونه هم سه نفری روزهای خوب و قشنگی رو در کنار هم داشته باشیم . ...
5 دی 1393

خونه مامانی

امروز مامان مونا میخواست خونه جدید رو تمیز کنه و به خاطر همین از صبح پسرم رفت خونه مامانی و بابا عباس و کلی هم بهش خوش گذشته بوده . با مامان فرخ و دایی محمدامین رفته بودی خونه خاله فرح و با ویدا بازی کرده بودی و بعدم که با دایی رفته بودی حموم و کلی آب بازی .   ...
1 دی 1393

خانه بازی

پسر گلم امروز با هم رفتیم خانه بازی تو پاساژ کسا برای اولین بار مامانت مثل یه خانم خوب بدون نگاه کردن به ویترین مغازه ها یه راست تو رو برد طبقه سوم خانه بازی البته این کار مامانت دو دلیل داشت اولیش به خاطر اینکه شما سوار کالسکه بودی اگه زیاد طول میکشید بهونه میاوردی که بیای بیرون دومین دلیل اینکه مامانت اینقدر چاق شده که تقریبا هیچ لباسی سایزش نیست پس وقت گذراندن تو پاساژ بیهوده بود . تو خانه بازی از استخرتوپ ترسیدی تا گذاشتمت تو استخر گریه کردی ولی از تاپ بازی و سرسره والاکلنگ خوشت اومد یک ساعت باهم اونجا بازی کردیم و اومدیم خونه از بازی کردنت فیلم گرفته بودم اومدیم خونه داشتم به بابا نشون میدادم خودتو میدیدی ذوق میکردی .امیرعلی تو همه خو...
17 آبان 1393

سوپرایز گل پسرم

عزیزم دیشب کلی مامان رو سوپرایز کردی ساعت 10 شب خوابیدی صبح که از خواب بیدارشدی دیدم ساعت 8:30 بود کلی تعجب کردم آخه تو این 13 ماهی که به دنیا اومدی این اولین بار بود که راحت خوابیدی و اصلا بیدار نشدی چون شما هرشب ساعت 12 میخوابی تا 3 صبح از اون به بعدم هر نیم ساعت بیدار میشی و ممه میخوری خلاصه بعد از مدتها من راحت خوابیده بودم و خستگیم در رفت امیدوارم دفعه اول و آخرت نباشه گل پسرم امروز خودت به تنهایی از رو زمین بلند شدی و 10 قدم راه رفتی الهی قربون راه رفتنت برم با بابا محمد رفتیم چهارراه کوکاکولا دسته های سینه زنی دیدیم کلی از صدای طبل و زنجیر خوشت اومد انشالا خودت بزرگ شدی میری تو دسته سینی زنجیر بزنی امام حسین نگهدارت باشه عشق ...
13 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد