آرایشگاه
شما پسر گل رو همیشه بابا محمد میبرد آرایشگاه پیش آقا رضا . آقا رضا هم چون بابا محمد مشتری قدیمیش بود کلی برای کوتاه کردن موهات وقت میذاشت و باهات بازی میکرد و تو هم اصلا گریه نمیکردی و من وبابا محمدم خوشحال از اینکه تو آرایشگاه باهات مشکل نداریم و همیشه پزت روبه چند تا از مامانای فامیل که آرایشگاه بردن بچه هاشون براشون دردسر بود میدادیم خلاصه متآسفانه آقا رضا مریض شده و دیگه سرکار نمیره . تصمیم گرفتیم ببریمت آرایشگاه مخصوص کودکان که اونجا هم مثل آقا رضا باهات بازی کنن تا هم موهات مرتب بشه هم بهت خوش بگذره .بابا محمد به خاطر مشغله کاری برای اولین بار منو تو کارایی که همیشه دو نفری انجام میدیم تنها گداشت .اول که وارد محیط آرایشکاه شدیم من ک...