اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

نبض زندگي

پارک بانوان

1394/3/18 16:0
نویسنده : ماماني
213 بازدید
اشتراک گذاری

این هفته قرار شد بریم پارک بانوان (بهشت مادران ) ساعت 10 صبح جلوی درب ورودی قرار داشتیم بعد ازاینکه همه اومدن به اتفاق خاله گلناز یه جای مسطح پیدا کردیم و نشستیم .اول خاله گلناز شعر علی بابا رو خوند و خودمونو معرفی کردیم بعد یه عالمه رنگای خوراکی رو با آب مخلوط کرده بود با قلمو داد دست بچه ها و گفت بذارید بچه ها هر کاری دلشون خواست بکنن خلاصه به یه چشم بهم زدن پارک تبدیل شد به میدون جنگ با رنگا .بچه ها به هم رنگ میپاشیدن همدیگر رو رنگ میکردن مامانا هم بدتر از بچه ها . بعد از رنگ بازی نوبت گل بازی شد که این دفعه بهم گل میپاشیدن البته بچه های بزرگتر با گلا آدم و مار و چیزای دیگه درست کردن منظور از بچه های بزرگتر مامان مونا و خاله  سارا و خاله سپیدس . بعد از تمام این کارا رفتیم سر تا پاهامونو شستیم و اومدیم بادبادک درست کردیم و شعر خوندیم بعدم که نهار خوردیم و اومدیم خونه .امروزم خیلی خوش گذشت .

 

 

از سمت راست : آدرین - امیرعلی-امیر پاشا       

پسندها (2)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد