اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره

نبض زندگي

تولد مامان مونا

1394/3/20 23:1
نویسنده : ماماني
247 بازدید
اشتراک گذاری

روز تولد مامان مونا بابامحمد با یه دسته گل خیلی خوشگل و دو تا عطر مورد علاقه مامان موناکه یکی از طرف خودش بود و یکی از هم از طرف پسر گلم و یک کتونی آدیداس اومد خونه بعد از تبریک و روبوسی و باز کردن کادوها و سوپرایز شدن مامان مونا با هم نهار خوردیم بعد هم مامان مونا باید میرفت دکتر و با زندایی مینا هم قرار داشت که اول با هم بریم خیاطی بعد هم برای خرید پارچه بریم تجریش بعد از تموم شدن کارها به اصرار مامان مونا رفتیم دنبال امیرسامان و سه تایی اومدیم خونه .کلی با دیدن امیرسامان خوشحال شدی و ذوق کردی و باهم بازی کردین . مامان فرخ و بابا عباس و خاله شیما و دایی محمد امین هم برای شام اومدن خونمون و تولد مامان مونا رو جشن گرفتیم و مامان مونا صاحب کادوهای خوشگل شد که التبه خاله شیما یه خورده دلگیر شد چون مامان مونا بنا به دلایلی مجبور به پس دادن کادوش شد که چقدر هم خوب شد مامان اینکار رو کرد که البته وقتی به خاله توضیح دادمتقاعد شد .

عزیز فریده هم همون روز زنگ زد و تبریک گفت و دوروز بعد از تولد مامان مونا هم اومد خونمون و یه کادوی خوشگل بهم داد.

عمه مریم و عموامیر و زن عمو سانازم تلفنی بهم تبریک گفتن .

                                                           

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد