روزهاي من و تو

بعد از كلاس و مهد هميشه دلت ميخواد يه جايي بري و زود خونه برنگرديم

با هم براي بعدازظهرهات برنامه ريزي كردم و قرار شد

شنبه ها بعد از كلاس پيانو با بابا محمد سرزمين عجائب و كلبه بازي و خنده ميري

يكشنبه ها با هم رستوران جيليز و ويليز ميريم و مرغ سوخاري سفارش ميدي

دوشنبه ها كافي شاپ گل يخ ميريم و بستني ميخوري

سه شنبه ها بعد از مهد با هم ميريم خونه مامان فرخ و بابا عباس و يه سه شنبه تو ماهم ميريم تأتر كودكان

چهارشنبه ها هم با هم فروشگاه ياس ميريم و اسباب بازي ميخري

پنج شنبه ها هم چون كلاست ساعت ٢ هست به خاطر ترافيك ساعت ١ از خونه بيرون ميريم و بابا محمدم مياد خونه برامون سبزي پلو با ماهي خوشمزه درست ميكنه تا كلاس شما تموم بشه و برگرديم سه نفري با هم ناهار بخوريم

پنج شنبه ها بعدازظهر تا جمعه شبم كه ميريم ويلا و كيلان دوست داشتني

دوشنبه اينهفته گفتي گل يخ نريم بريم كافي شاپ نزديك خونه ، دليلش رو نفهميدم ولي برام جالب بود دوست داشتي اونجا بري

انقدر تو كافي شاپ ذوق كردي و از مامان تشكر كردي و حرفاي بامزه زدي كه چند تا از مشتري ها اومدن باهات عكس انداختن

صاحب كافي شاپم اومد باهات عكس انداخت و شب تو پيج ايستاگرامش گذاشته بود و نوشته بود كوچولوترين مشتري ما

ذوقت رو دوست دارم ، مهربونيت رو دوست دارم، دنياي زيباي بچگيت رو دوست دارم

براورده كردن خواسته هاي كوچولوت رو دوست دارم ، بوسه هاي گرمت رو دوست دارم

خستم، خيلي خسته ، خسته از اين رفت و آمدهاي كلاسا، ولي وقتي نتيجه خوبش رو دارم ميبينم همين خستگي رو هم دوست دارم

موهاي سفيد روي شقيقه هام كه حاصل غصه ها و پيگيري هام براي تك تك كلمه هايي هست كه داري ميزني رو هم دوست دارم

به خودم افتخار ميكنم كه تلاش كردم تلاش كردم تلاش كردم تو اين راه خيلي چيزا شنيدم خيلي چيزا ولي دست نكشيدم و ادامه دادم

اميرعلي شاد باشي و سلامت و دلخوش