وای .............وای .........وای
دیروز نوبت واکسن سه گانه بود که طبق معمول مامان مونا از صبح که میخواست تو رو ببره استرس داشت .با بابامحمد رفتیم مطب آقا دکتر خوشبختانه خلوت بود و یه آقا پسرم به نام کسری اونجا بود و تو هم کلی بهش زور گفتی بیچاره تا میومد یه چیزی بهت بگه زود مامان و باباش میگفتن کسری این نی نیه از شما کوچیکتره اونم طفل معصوم آروم میشد و تو هم کلی از نی نی بودت سواستفاده کردی . خلاصه نوبت ما شد و اول دکتر معاینت کرد و بعدم من اومدم از اطاق بیرون و بابا محمد و خانم قمبری پاتو نگه داشته بودن تا واکسن زده بشه دکتر به خانم قمبری گفته بوده امیرعلی رو خیلی سفت نگه دار زورش زیاده .الهی بمیرم خیلی گریه کردی .اومدیم خونه هم دیگه از پا درد همش گریه کردی و تبم داشتی . امروزم از صبح نشستی راه نمیری . میدونم مامانی پات خیلی درد گرفته ولی مامانی واکسن برای سلامتیت واجبه .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی