اميرعلي عزيز مااميرعلي عزيز ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 8 روز سن داره

نبض زندگي

گفتار درماني

روزاي يكشنبه و پنج شنبه براي گفتار درماني من و پسرم مجبوريم يه مسير طولاني رو طَي كنيم تا به كلاس برسيم از خونه تا كلاس يك ساعت و بالعكس از كلاس تا خونه هم يك ساعت و يه وقتايي بيشتر به خاطر ترافيك تو راه هستيم پسرمون هم عادت كرده بعد از كلاس بره از مغازه يه چيپس و آبنبات چوبي بخره و بعدم بياد تو ماشين صندلي رو بخوابونه به خالت خوابيده خوراكي بخوره، واقعا اميدوارم گفتارت كامل بشه و ما از رفتن به اين كلاس ها خلاص بشيم.   گفتار درماني ...
19 آذر 1396

پسر بلا

وقتی دل مامان مونا خوشه که پسر عسلش تو اطاقش مشغول بازی هست اونوقت با دیدن این منظره از اطاق آه از نهادش خارج میشه. ...
19 تير 1396

شيرين كاري

پسر قشنگمون امشب رفته بود سر كشو لباساي زمستونيش و كلاهش رو برداشته بود و تو اين گرما سرش كرده بود و يه كاسه ماستم جلوش و ماست ميخورد.چند شب پيشم كشو رو خالي كرده بود نشسته بود توش فندق ميخورد.عاشقتم كه با وجود تو تميزي خونه پر .مرتب بودن كشوها پر، ...
2 تير 1396

شیرین کاری امروز

پسر گلم امروز به خاطر آلودگی هوا مهد کودک نرفت. بعد از خوردن صبحانه که البته باید گفت نخوردن صبحانه چون متاسفانه برخلاف گذشته که عاشق تخم مرغ بود دیگه الان تمایلی به خوردنش نداره از مامان اصرار و از شما انکار . بعد از کلی کشمکش و به نتیجه نرسیدن مامان مونا پسرم رفت سر یخچال و خامه و شیر برداشت که بخوره جالب اینجاس که عشق مامان خامه و بدون نون راحت میخوره.مامان مونا هم به خیال اینکه پسرش میشینه و خیلی قشنگ خامه و شیر و میخوره رفت اطاقش رو تمیز کنه غافل از اینکه امیرعلی این بلا رو سر خودش و شیر و خامه دراورده. خرابکاری یا شیرین کاری دوم هم که وقتی مامان مونا مشغول پختن ناهار یوده آقا پسر گلش از رو دراور مداد چشم رو برداشته بوده و برای ...
19 بهمن 1395

رقص زومبا

مامان مونا برای اینکه از شر این اضافه وزنش خلاص بشه که نمیشه باشگاه کلاس زومبا ثبت نام کرده که هم یه تحرک و ورزش باشه و هم چون کلاس شادی هست تو روحیه تاثیر خوبی داره .امروز صبح مامان مونا سیدی رقص زومبا رو گذاشته بود تا تو خونه تمرین بکنه که آقا پسر گل ما اول کلی ایستاد و به حرکات مامانش خندید بعدم خودش شروع کرد به مثلا زومبا رقصیدن اما جای جالب ماجرا اینجا بود که زومبا کارا موقع رقصیدن یکی از پاچه های شلوارشونو میزنن بالا و کلاه قاب دار سرشون میذارن و دقیقا پسر بادقت منم اول یکی از پاچه های شلوارشو بالا زد و بعدم سریع رفت از کشوش کلاه قاب دارشو آورد و روی سرش گذاشت .این کار برای مامان مونا جالب بود که پسرش انقدر توجه داره ولی یه هشدارم بود ...
25 آبان 1394

شیرین زبانی پسرم

آقا پسر ما کم کم داره شروع میکنه به کلمه گفتن ودل مامانشو حسابی برده الهی فدات بشم که هر روز که میگذره شیرین و شیرین تر میشی نور چشم من. وقتی براش غذا میارم تند تند و پشت سر هم میگه آقاش آقاش آقاش یعنی قاشق و بعدم با بردن هر قاشق به سمت دهنش با لحن سوالی میپرسه آغه ؟ یعنی داغه ؟. هر چیزی هم که میخواد با انگشت اشاره میکنه و میگه الو الو الو . وفتی ازش میپرسیم بسه ؟در جواب سرش رو تکون میده و میگه بس یاد تبلیغ شامپو بس میوفتم. خوابشم که میگیره میگه اخت اخت یعنی تخت بعدم که میریم رو تخت میخوابیم میگه آپ آپ یعنی پتو . ازش میپرسیم مامان و بابا رو چند تا دوست داری ؟ صداشو کلفت میکنه و دو تا دستاشو میبره بالا میگه اتا یعنی ده تا . ...
19 مهر 1394

کارهای جدید

عزیز فریده بهت صدای هاپو رو یاد داده تا بهت میگم هاپو چی میگه فورا میگی هاپ قربون مدل لبات بشم . دیگه قشنگ با اسباب بازیهات بازی میکنی یاد گرفتی ماشیناتو روی زمین بکشی و صدای قام قام در بیاری لگوهاتم روی هم سوار میکنی . آقا پسر دیگه کابینتها از دست شمادر امان نیستن یاد گرفتی محافظ کابینت رو باز کنی و همه ظرفها رو بریزی بیرون یه زیردستی هم انداختی زمین شکوندی منم مجبور شدم ظرفها رو از تو کابینت بردارم بذارم رو اپن حالا میری تو کابینت خالی میشینی الهی همیشه سالم باشی ولی ماشالا مامانی خیلی بازیگوشی ...
19 آبان 1393

دسته گل به آب دادن

امیرعلی بابایی عباس به گل بنفشه آفریقایی خیلی علاقه داره برای همین هم یه عالمه گلدون گل بنفشه آفریقایی رنگی داره به هیچکس هم حتی یه قلمه نداده مدام برگهاشونو تمیز میکنه به موقع بهشون آب میده خلاصه عاشق این گلدوناشه اما تو پسرشیطون بدو بدو رفتی طرف گلدونا تا مامانی بهت برسه رفتی یکی از گلهارو از ریشه کندی بعدشم کلی میخندیدی امیرعلی بابایی خیلی دوستت داشت که هیچی بهت نگفت باورکن اگه هرکس دیگه بود دعواش میکرد . عسلم دیگه کاملا از رو زمین بلند میشی و راه میری ولی مدام سرت میخوره زمین چون عجله داری میخوای تندتند راه بری .کلمه آب رو هم یاد گرفتی به هرچیزی میگی آب . ...
16 آبان 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نبض زندگي می باشد